درباره وبلاگ

سلام آجیا و داداشا و دوستای گلم به وبلاگ من خوش اومدین امیدوارم از این وب و مطالباش خوشتون بیاد بر روي يكي از کادرهاي رنگي زیر آمار وبلاگ کلیک کنید سر بزنید امیدوارم خوشتون بیاد میسی دوستتون دالم زیاد زیاد
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ❤☠قصرطلایی☠❤ و آدرس golden.palace.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 112
بازدید ماه : 111
بازدید کل : 64368
تعداد مطالب : 91
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


a href="http://mci5.com/index.php?refid=48" target="_blank">ام سی آی 5، باشگاه بازاریابان ایرانی ام سی آی 5، باشگاه بازاریابان ایرانی ام سی آی 5، باشگاه بازاریابان ایرانی ام سی آی 5، باشگاه بازاریابان ایرانی

قصرطلایی





كد ماوس



کد آهنگ


Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
 
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
❤☠قصرطلایی☠❤
IN THE NAME OF GOD
شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 11:31 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       

حسرت مرغ (کاریکاتورجالب و دیدنی )



یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 2:31 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       
 
 
یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ

رو دوچرخه پا می‌زد،
رد شدش از دم باغ

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org





ادامه مطلب ...


یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, :: 9:38 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       
شنبه 25 آذر 1391برچسب:, :: 10:4 قبل از ظهر ::  نويسنده : mahsay       



آن كس كه به دست وام دارد
در بورس دو صد سهام دارد

 اوقات فراغتش زیاد است
ده دیش به پشت بام دارد

همواره سری درون سایتِ
سه نقطه و دات كام دارد!

بر  دیدن فیلم‌های سیما
البته هم التزام دارد

گه محو جوانی زلیخاست
گه كف به لب از قطام دارد!

ویلای فراخ! در لواسان
كه مرغ و خروس و دام دارد

كابینت MDF ندارد
اما سند بنام دارد

آنجا همه روزه با نگارَش
دیم دارم دارادام دارام دارد

ده مدرك دكترا و ارشد
از كالج داش غلام! دارد

از بس‌كه لیاقتش زیاد است
چندین پُست و مقام دارد

البته نه حاجت به بیان است
كاین پست علَی‌الدوام دارد

خسته شده بسكه رفته عُمره
عزم سفر سیام دارد

خود از اثرات اسكناس است
گر حرمت و احترام دارد

این شخص شخیص اگرچه طشتی
افتاده ز روی بام دارد

با این همه باز اعتباری- ارتباطی با
در قاطبه نظام دارد

از خیل خواص بودنش را
از صدقه سر عوام دارد

از لطف خدا به اهل فقر است
این ملك اگر قوام دارد

خوانندۀ خوب حال كردی
شعرم چقدَر پیام دارد؟!



سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 7:20 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       

یه شب سه نفر برای خوش گذرونی میرن بیرون .... و حسابی مشروب میخورن و مست میکنن ... فرداش وقتی بیدار میشن توی زندان بودن ...
در حالی که هیچی یادشون نمیومده اینو میفهمن که به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم شدن ....
نوبتِ نفر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه , رشته خداشناسی خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .... میدونم که خدا نمیذاره آدم بیگناه مجازات بشه ....
کلید برق رو میزنن ... ولی هیچ اتفاقی نمیفته ....
به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن ...
نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم ....
به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته ...
کلید برق رو میزنن و هیچ اتفاقی نمیفته ...
به بی گناهی اون هم اعتقاد میارن و آزادش میکنن ....
نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه , رشته برق درس خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی ....


سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 7:18 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       
مردی به همسرش این گونه نوشت:
عزیزم این ماه حقوقم را نمی توانم برایت بفرستم به جایش ۱۰۰ بوسه برایت فرستادم
همسرش بعد از چند روز اینجوری جواب دادعزیزم از اینکه ۱۰۰ بوس برام فرستادی نهایت تشکر را می کنم.ریز هزینه ها
۱-  با شیر فروش به ۲ بوس به توافق رسیدیم
۲-  معلم مدرسه بچه ها با ۷ بوس به توافق رسیدیم
۳-  صاحب خانه هر روز می اید و ۲-۳ بوس از من می گیرد
۴-  با سوپر مارکتی فقط با بوس به توافق نرسیدیم بنابرین من  آیتم های دیگری به او دادم
۵-  سایر موارد ۴۰ بوس.نگران من نباش…هنوز ۳۵ بوس دیگر برایم باقی مانده که امیدوارم بتونم تا اخر این ماه با اون سر کنم


سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 11:34 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       


در طول ترم :
 


سه روز مانده به امتحان :
 

دو روز مانده به امتحان :
 


شب امتحان :
 


یک ساعت مانده به امتحان :
 


سر جلسه امتحان :
 


هنگام خروج از جلسه :
 

یک هفته بعد از امتحان :



سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, :: 9:52 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       



یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 12:58 قبل از ظهر ::  نويسنده : mahsay       

 

 

باحاله حتما ببینید

به ادامه مطلب برو ...



ادامه مطلب ...


یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 11:42 قبل از ظهر ::  نويسنده : mahsay       
 
لهجه جالب کلاغ ها در شهرهای مختلف! (آخر خنده)
 

به ادامه مطلب برو ...



ادامه مطلب ...


دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, :: 10:40 قبل از ظهر ::  نويسنده : mahsay       


راه های جلوگیری از عاشق شدن (تصویری)

ادامه مطلب رو بزن



ادامه مطلب ...


شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 9:54 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       

 

 

پ نه پ تصویری

ادامه مطلب رو بزنید



ادامه مطلب ...


شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 8:25 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       

رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:

سلام حالت خوبه؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:

حالم خیلی خیلی توپه.

بعدش اون آقاهه پرسید:

خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟

با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛

اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...

وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:

من می‌تونم بیام طرفای تو؟

آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:

نه، الآن یه کم سرم شلوغه!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:

ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!



شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 8:21 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       

گشت امنیت اخلاقی بهمون گیر داده, میخواد ماشینو ببره پارکینگ.

دوستم با اعتماد به نفس و طلبکارانه رفته جلو به پلیسه میگه
مارو ول کن بریم، میدونی من کی ام؟ نه، میدونی من کی ام؟

پلیسه میگی کی ای؟


رفیقمون میگه: من نوکر پدرتم! مارو ول کن بریم


هیچی دیگه ولمون کرد



جمعه 14 مهر 1391برچسب:, :: 9:15 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       

بنظر من آدمها دو دسته هستن:

یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور یا بی پول ترن که بهشون میگم گدا گشنه

یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو

یا از من هوشیارترن که بهشون میگم فضول یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو

یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم بدخور

یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی

یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق

خدا رو شکر که بقیه ی ایرانیا مثل من فکر نمیکنن والا معلوم نیست مملکتمون به چه روزی می افتاد !



جمعه 14 مهر 1391برچسب:, :: 7:25 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       

یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته كنار خیابون گریه میكنه.

جلو میره و میگه چی شده عزیزم ،

پسر بچه میگه سكه ۲۵ تومانی ام را گم كرده ام.

مرد میگه اینكه گریه نداره بیا این۲۵ تومانی مال تو!

باز هم به گریه كردن ادامه میده ،

مرد میپرسه دیگه چیه ؟

بچه میگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان ۵۰ تومن پول داشتم .



پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 3:13 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       

من قبلنا همش به بدنم شامپو بدن خارجی میزدم


ولی از وقتی فهمیدم تو روز قیامت قراره تك تك اجزام ،


بر علیه من شهادت بدن،


بهشون گریس هم نمیزنم،


آدم فروشای پس فطرت



پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 2:17 بعد از ظهر ::  نويسنده : mahsay       


مرد در حالى که داشت روزنامه میخواند رو به زنش کرد و گفت: در روزنامه نوشته بررسیهایى که به عمل آمده نشان می دهد زنها روزانه ۳۰,۰۰۰ کلمه حرف می زنند در حالى که این میزان در مورد مردها فقط ١٥٠٠٠ کلمه است.

زن گفت: علتش این است که ما باید هر چیز را دوبار تکرار کنیم تا مردها بفهمند.

مرد گفت: چی؟

 



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد